کارما
دو سه ماهی گذشت
یهو پیداش شد یهو پیدام کرد
_سلام خوبی؟
سکوت بودم سکوت مطلق قطره ای اشک هزچشمام ریخت
_چیزی نمیگی؟
چی بگم تو رفتی خوشبخت باشی
_اهت پشت سرم موند هنوز ازمن ناراحتی؟
ته دلم ازاو ازخدا ازسرنوشت ناراحت بودم
ن.من کی راضی به ناراحتیت بودم؟چرااومدی حالا؟
_همه چیز ازبین رفته.او رفت نامزد کرد .کارم بهم خورد
برو ببین اه کی دیگه پشتت بوده
_حالم بده .توهمیشه بودی ولی من رفتم و همه چیزم از دست رفت
مگه من حالم خوب؟
ته دلم حس رضایتی اومد که کارما وجود داره.
+ نوشته شده در شنبه ۱۴۰۱/۰۱/۲۰ ساعت 2:1 توسط سردرگم
|